بــــرای دخـــترم سـِـودا

این است معنی مادر

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم؛ برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد. اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت… باران احمق!!!! این است معنی “مادر” ...
3 اسفند 1393

خاطرات هفته29سه ماه سوممممم

سلام به دخمل گلم   دوشنبه93.11.27 وارد ماه هفت شدم... یعنی سه ماهه ی سومم.... تا حالا دو سوم راه رو با همه ی خوبیهاش و سختی هاش پشت سر گذاشتم و چقدر زود گذشت ، انگار همین دیروز بود که بی بی چکم مثبت شد و از خوشحالی داشتم بال در می اوردم. خلاصه دوران خوب و شیرینی هست و کاش هیچ وقت تموم نشه... تکون خوردناش...وول خوردناش....خواب بودنش...سکسکه هاش...همه و همه ی ثانیه های با اون بودن برای من بهترین زمان و خاطره و بهترین رویاست. از خدا ممنونم بابت این لطف بی دریغش که شامل حال من کرد و اجازه داد تا منم این همه قشنگی...
3 اسفند 1393

آخرین روز هفته ی29

سـلام هفته ها تو یه چشم به هم زدن گذشتن .. داشتم یه چرخی تو وبلاگا میزدم که به سرم زد یه وبلاگ برای دخترم درست کنم وتمام خاطراتشو تو این وبلاگ ثبت کنم .. یه مامانی هستم کوشولو وخیلی میترسم بچه هاااا برام دعااا کنین ...
3 اسفند 1393
1